نوازش های بوسه ات
هر جا باد می رود، سفرش را دنبال می کنم
حتی اگر دیر شده باشد، مهم نیست ساعت چند است
من در هر موقعیتی می بینم که شما عاشق هستید
با این حال، نسیم در غروب در آنجا می بارد.
در میان رایحه های رایحه اسطوخودوس
و عسل شیرین را در نوازش های دهنت می بوسم
از شور مغرور بازوانم در غل و زنجیر
گرفتار در لکه گیری جسورانه، من وفادار هستم.
من آرزوی توهم دوست داشتن بدون قدرت را ندارم
من فقط می خواهم در موهای صاف شما موج سواری کنم
اگر حرص آمد، دلیل دیگری برای خواستن است.
روی شانه ها فرو می ریزد و شانس را به روزگار خم می کند
عشق من حاکم است و در اعماق می رود
از شلاق های باد، بی بدبختی دوست خواهم داشت.