من این زن زیبا را دوست خواهم داشت
می روم از روی پل به آرامی رودخانه را تماشا کنم
در حسرت دیدن قایق های دریانوردی
حتی بدون گرفتن هیچ کوپلینگی
من در حسرت فرود آبهای عامل خواهم بود.
و اگر گلبرگ های قرمز از سرنوشت من عبور کنند
در آب های آرام و ملایم رودخانه Itapecuru
می شنوم که مثل یک رقصنده زنده تاب می خوری
در آهنگ مشخص، من اهل دریای اژه نیستم.
من اهل کاکسیاس از سرزمین پسر گواریما هستم
به قایق هایی که روی گل های قرمز می افتند نگاه می کنم
در این فلومن عمیق مانند دلخراش پخش می شود
من به خورشید اعتماد خواهم کرد که پشت درخت خرما طلوع کند
از نخل باباسوی برازنده ای که خدا به من داد
اگه تو باشی بدون شوخی میگم دوستت دارم